طی ۶ ماهی که از دستگیری «فرزاد بازُفت» توسط رژیم بعث عراق میگذشت، دولتمردان انگلیسی ازجمله خانم «تاچر» هیچ اقدامی برای رهایی خبرنگار ایرانیالاصل نشریه «آبزرور» که گاهی برای «بیبیسی» هم مطلب تهیه کرده بود، نکردند.
حتی ۲۴ اسفند سال ۱۳۶۸ وقتی خبر اعدام «بازفت» منتشر شد بازهم رگِ نداشته غیرت و انسانیت و غیره انگلیسیها نجنبید تا جامعه جهانی حداقل شاهد یک توپ و تشر خالی یا تحریم و قطع رابطه موقت و مصلحتی از سوی لندن باشند!
سفر ششم
شهریور سال ۱۳۶۸ صدامحسین در یک حرکت نمایشی از خبرنگاران غربی دعوت کرد برای پوشش اخبار مربوط به برگزاری انتخابات در کردستان عراق به این کشور بیایند. «فرزاد بازفت» هم داوطلب شد تا به عنوان خبرنگار«آبزرور» قدیمیترین هفتهنامه جهان که یکشنبهها چاپ میشود، به عراق برود. البته این بار اولش نبود و گویا پیش از آن هم پنج بار دیگر برای پوشش اخبار جنگ با ایران راهی عراق شده بود. بازفت متولد شهر آبادان بود و پیش از انقلاب اسلامی (سال۱۳۵۳) به انگلستان رفته و آنجا ماندگار شده بود. اگرچه در دوره جوانی سابقه خوبی از خودش به جا نگذاشته و به دلیل مشارکت در یک سرقت یا سوءاستفاده بانکی دستگیر شده و به اصطلاح دیپورت شده بود، اما دادگاه با اعتراض او و به بهانه دلایل انساندوستانه حکم برگرداندنش به ایران را لغو کرده بود تا بازفت در انگلستان بماند و خبرنگار شود.
سفر ششم
شهریور سال ۱۳۶۸ صدامحسین در یک حرکت نمایشی از خبرنگاران غربی دعوت کرد برای پوشش اخبار مربوط به برگزاری انتخابات در کردستان عراق به این کشور بیایند. «فرزاد بازفت» هم داوطلب شد تا به عنوان خبرنگار«آبزرور» قدیمیترین هفتهنامه جهان که یکشنبهها چاپ میشود، به عراق برود. البته این بار اولش نبود و گویا پیش از آن هم پنج بار دیگر برای پوشش اخبار جنگ با ایران راهی عراق شده بود. بازفت متولد شهر آبادان بود و پیش از انقلاب اسلامی (سال۱۳۵۳) به انگلستان رفته و آنجا ماندگار شده بود. اگرچه در دوره جوانی سابقه خوبی از خودش به جا نگذاشته و به دلیل مشارکت در یک سرقت یا سوءاستفاده بانکی دستگیر شده و به اصطلاح دیپورت شده بود، اما دادگاه با اعتراض او و به بهانه دلایل انساندوستانه حکم برگرداندنش به ایران را لغو کرده بود تا بازفت در انگلستان بماند و خبرنگار شود.
واقعیت این بود که در سال ۱۳۶۸ انتخابات کردستان عراق برای «بازفت» و آبزرور اهمیت چندانی نداشت. همزمان با دعوت رژیم بعث از خبرنگاران غربی انفجار هولناکی در مجتمع نظامی اسکندریه واقع در حلّه عراق روی داده و گویا تعداد زیادی کشته هم بهجا گذاشته بود. شواهد قبلی نشان میداد در این مجتمع موشکهای بالستیک مونتاژ و دستکاری میشدند و همچنین فعالیتهایی برای تولید تسلیحات شیمیایی انجام میشد. این موارد برای یک خبرنگار خیلی کنجکاو بهترین انگیزه بود تا ته و توی ماجرا را دربیاورد. اواسط شهریور ۱۳۶۸ وقتی بازفت کارش را در عراق تمام کرد و برای بازگشت به انگلستان به فرودگاه بغداد رفت، دستگیر و در چمدانش ۳۴ عکس و همچنین خاکهای منطقهای که انفجار در آن صورت گرفته، پیدا شد. بازفت برای رفتوآمد به مناطق مختلف عراق و تهیه عکس و گزارش از یک خانم پرستار تبعه و شهروند انگلیسی ساکن عراق (آفریقاییالاصل) کمک گرفته بود. این خانم هم همزمان با آقای خبرنگار دستگیر شد.
جعبه چوبی
خبر دستگیری خیلی سروصدا کرد. آنقدر که صدامحسین مجبور شد برای نخستوزیر انگلیس یعنی خانم تاچر نامه بنویسد و تضمین بدهد که این دو نفر طبق اصول و قوانین محاکمه خواهند شد. طی ۶ هفته بازجویی و خدا میداند چقدر شکنجه، بازفت با چهرهای تقریباً تکیده که البته بهشدت برای اتوکشیدگیاش تلاش شده بود و با چشمانی مات و غمبار در تلویزیون عراق حاضر شد و اعتراف کرد در سفرهایش به عراق برای اسرائیلیها جاسوسی میکرده است!
رسانههای مختلف شروع به تقلا کردند و البته مجامع بینالمللی و حقوق بشری هم پای کار آمدند. طی این مدت دولت انگلیس هم پا پیش گذاشت، اما نه برای بازفت، بلکه برای نجات خانم پرستارانگلیسی که نه نزد بازجوها و نه در تلویزیون به جاسوسی اعتراف نکرد.
حدود چهار ماه بعد یعنی روز ۱۹ اسفند ۱۳۶۸ به صورت یکروزه محاکمه و بدون حق دفاع و یا تجدیدنظر به اعدام محکوم شد. روز ۲۴ اسفند و پس از اعدام بازفت، عراقیها جنازه او را داخل جعبهای چوبی قرار داده و نزدیک محل کنسولگری انگلستان رها کردند تا انگلیسیها زحمت رساندن آن را به خانواده خبرنگار اعدام شده بکشند.
منافع انگلیسی
روزنامه «گاردین» هفت سال پیش و در گزارشی با تیتر: «این برای منافع ما بد است، چرا تاچر قتل روزنامهنگار آبزرور را نادیده گرفت؟» نوشت: «در ۱۵ مارس ۱۹۹۰، قتل روزنامهنگار آبزرور، فرزاد بازفت، به دستور صدامحسین، خشم جهان را برانگیخت. با این حال، در همان روز مارگارت تاچر و دولتش تصمیم گرفتند از ترس به خطر افتادن صادرات سودآور به عراق هیچ اقدامی علیه رژیمی «بیرحم» انجام ندهند...».
روی دیگر سکه این ماجرا شخص صدام و برخی تصورات و تصمیمهای عجیب و غریبش پیش از حمله به کویت است. براساس گزارش گاردین و براساس یک فایل صوتی که بعد از سقوط صدام کشف شد، او در جلسه با فرماندهان و نزدیکانش ضمن تأکید بر اجرای حکم اعدام بازفت، آن را پیامی به انگلیسیها میداند و بعد میگوید: «آیا آنها ما را دستکم گرفتهاند؟ بعد از اینکه در این هشت سال (جنگ ایران و عراق) این همه خسارت به ما وارد شد؟ بریتانیا هنوز ما را خوب نشناخته... تاچر برای ما یک پیام فرستاد و ما هم به او یک جواب خوب میدهیم!»
«آبزرور» در سال ۲۰۲۳ رد «کاظم عسکر» سرهنگ سرویس اطلاعاتی عراق که بازجویی اولیه از بازفت را انجام داده بود، زد. این افسر بعثی اعتراف کرد که: «من متوجه شدم بازفت بیگناه است... او بدون هماهنگی با ما اقدام به تهیه گزارش نکرده بود و خبر داده بود که قرار است از پایگاه منفجرشده گزارش و خبر تهیه کند... ما اما نمیتوانستیم جلو دستورات صدامحسین برای محکوم کردن و اعدام خبرنگار ایرانی را بگیریم ... صدامحسین خودش دستور اعدام بازفت را صادر کرد».
دولت تاچر بعد از تماشای همه این حوادث ۶ ماهه، درنهایت فقط جنازه بازفت را دریافت کرد و در گورستان معروف هایگیت، واقع در شمال لندن، نزدیک قبر کارل مارکس به خاک سپرد. فرستاده ویژه تاچر هم در دیدار با خانواده بازفت، خالی بندانه قول داد سر صدام را در سینی برای آنها بیاورد!
فرزاد بازفت هم که با رؤیای تیتر اول شدن گزارشش از تسلیحات جنگی و شیمیایی عراق به بغداد رفته بود، درنهایت خودش تیتر و خبر اول رسانههای جهان در سال۱۹۹۰ شد!
خبرنگار: مجید تربتزاده
جعبه چوبی
خبر دستگیری خیلی سروصدا کرد. آنقدر که صدامحسین مجبور شد برای نخستوزیر انگلیس یعنی خانم تاچر نامه بنویسد و تضمین بدهد که این دو نفر طبق اصول و قوانین محاکمه خواهند شد. طی ۶ هفته بازجویی و خدا میداند چقدر شکنجه، بازفت با چهرهای تقریباً تکیده که البته بهشدت برای اتوکشیدگیاش تلاش شده بود و با چشمانی مات و غمبار در تلویزیون عراق حاضر شد و اعتراف کرد در سفرهایش به عراق برای اسرائیلیها جاسوسی میکرده است!
رسانههای مختلف شروع به تقلا کردند و البته مجامع بینالمللی و حقوق بشری هم پای کار آمدند. طی این مدت دولت انگلیس هم پا پیش گذاشت، اما نه برای بازفت، بلکه برای نجات خانم پرستارانگلیسی که نه نزد بازجوها و نه در تلویزیون به جاسوسی اعتراف نکرد.
حدود چهار ماه بعد یعنی روز ۱۹ اسفند ۱۳۶۸ به صورت یکروزه محاکمه و بدون حق دفاع و یا تجدیدنظر به اعدام محکوم شد. روز ۲۴ اسفند و پس از اعدام بازفت، عراقیها جنازه او را داخل جعبهای چوبی قرار داده و نزدیک محل کنسولگری انگلستان رها کردند تا انگلیسیها زحمت رساندن آن را به خانواده خبرنگار اعدام شده بکشند.
منافع انگلیسی
روزنامه «گاردین» هفت سال پیش و در گزارشی با تیتر: «این برای منافع ما بد است، چرا تاچر قتل روزنامهنگار آبزرور را نادیده گرفت؟» نوشت: «در ۱۵ مارس ۱۹۹۰، قتل روزنامهنگار آبزرور، فرزاد بازفت، به دستور صدامحسین، خشم جهان را برانگیخت. با این حال، در همان روز مارگارت تاچر و دولتش تصمیم گرفتند از ترس به خطر افتادن صادرات سودآور به عراق هیچ اقدامی علیه رژیمی «بیرحم» انجام ندهند...».
روی دیگر سکه این ماجرا شخص صدام و برخی تصورات و تصمیمهای عجیب و غریبش پیش از حمله به کویت است. براساس گزارش گاردین و براساس یک فایل صوتی که بعد از سقوط صدام کشف شد، او در جلسه با فرماندهان و نزدیکانش ضمن تأکید بر اجرای حکم اعدام بازفت، آن را پیامی به انگلیسیها میداند و بعد میگوید: «آیا آنها ما را دستکم گرفتهاند؟ بعد از اینکه در این هشت سال (جنگ ایران و عراق) این همه خسارت به ما وارد شد؟ بریتانیا هنوز ما را خوب نشناخته... تاچر برای ما یک پیام فرستاد و ما هم به او یک جواب خوب میدهیم!»
«آبزرور» در سال ۲۰۲۳ رد «کاظم عسکر» سرهنگ سرویس اطلاعاتی عراق که بازجویی اولیه از بازفت را انجام داده بود، زد. این افسر بعثی اعتراف کرد که: «من متوجه شدم بازفت بیگناه است... او بدون هماهنگی با ما اقدام به تهیه گزارش نکرده بود و خبر داده بود که قرار است از پایگاه منفجرشده گزارش و خبر تهیه کند... ما اما نمیتوانستیم جلو دستورات صدامحسین برای محکوم کردن و اعدام خبرنگار ایرانی را بگیریم ... صدامحسین خودش دستور اعدام بازفت را صادر کرد».
دولت تاچر بعد از تماشای همه این حوادث ۶ ماهه، درنهایت فقط جنازه بازفت را دریافت کرد و در گورستان معروف هایگیت، واقع در شمال لندن، نزدیک قبر کارل مارکس به خاک سپرد. فرستاده ویژه تاچر هم در دیدار با خانواده بازفت، خالی بندانه قول داد سر صدام را در سینی برای آنها بیاورد!
فرزاد بازفت هم که با رؤیای تیتر اول شدن گزارشش از تسلیحات جنگی و شیمیایی عراق به بغداد رفته بود، درنهایت خودش تیتر و خبر اول رسانههای جهان در سال۱۹۹۰ شد!
خبرنگار: مجید تربتزاده
نظر شما